فرهنگ امروز/ قادر باستانی . مدرس علوم ارتباطات اجتماعی:
اخبار جعلی یا ساختگی در اینترنت، حیات دموکراسیها را تهدید میکند. حجم رو به افزایش اخبار دستکاریشده و اثرات آن در افکار عمومی و همچنین در نتایج انتخابات، نظامهای دموکراتیک را در شرایط خاصی قرار داده است و اگر چارهای اندیشیده نشود و مبارزهای جدی با این پدیده فناورانه صورت نگیرد، مخاطرات بزرگتری در انتظار دموکراسی خواهد بود. رسانههای اجتماعی، اگرچه نفوذ فزایندهای در آرایش جدید رسانهای یافتهاند، اما برجستهشدن پدیده «اخبار ساختگی» و تأثیرش در فضای اجتماعی و سیاسی کشورهای مختلف، اهمیت اعتبار منبع و اعتماد مخاطبان به محتوای این رسانهها را در مرکز توجه قرار داده است. اخیرا بنیاد وارگاس در برزیل، مطالعه جالبی درباره خطرات احتمالی اخبار ساختگی بر دموکراسی انجام داده و نتایج مهمی گرفته است. در این مطالعه مشخص شده است که برخی نهادها یا افراد، از روباتها و بدافزارها، برای تولید اخبار ساختگی، با هدف اثرگذاری بر افکار عمومی، از طریق ارسال و تکثیر پیامها در رسانههای اجتماعی، در مقیاس وسیع استفاده میکنند.
طبق این مطالعه، در یک انتخابات بررسیشده، ٢٠ درصد از تعاملات توییتری با این روباتها انجام شده و در یک انتخابات دیگر، به ازای هر کاربر واقعی، پنج کاربر دروغین وجود داشتند که با روبات برنامهریزیشده فعال بودند و بیش از ١٠درصد بحثها را تولید کردهاند. شوربختانه مبارزه با این روباتها که اخبار ساختگی را در حجم وسیع انتشار میدهند، تاکنون موفق نبوده است و آنها توانستهاند در موفقیتهای مختلف، بهویژه در کشورهای نودموکراسی، تأثیرگذار باشند.
پروپاگاندای غلط
اخبار ساختگی یا فِیکنیوز، پروپاگاندای مبتنیبر اطلاعات غلط یا حُقه است که در بستر رسانههای اجتماعی انتشار مییابد. هدف خبر ساختگی، گمراهکردن مخاطب، به منظور آسیبرساندن به اشخاص حقیقی یا حقوقی برای کسب منفعت مالی یا سیاسی است که اغلب با برانگیختن هیجان، اغراق و یا انتخاب تیتر قلابی برای جلب توجه، تولید و منتشر میشود. اخبار ساختگی، پتانسیل آن را دارد که اعتماد شهروندان را در گفتمان دموکراتیک تضعیف کند یا اطمینان آنها را در نظام دموکراتیک، از طریق ایجاد شرایط عدم قطعیت، از بین ببرد که نتیجه آن رشد قطبیت سیاسی در جامعه خواهد بود. سوگیری شناختی، برای مخاطبان رسانهها جذابیت طبیعی دارد و اخبار جعلی، طوری طراحی میشود که با همین جذابیت، نظر مخاطبان را به خود جلب کند؛ بنابراین اثراتی منفی در پی دارد. از آنجا که دموکراسی، واجد ارزش اخلاقی ذاتی و منحصربهفرد است و همچنین چاره عملی برای مقابله با اخبار ساختگی وجود دارد، بنابراین وظیفه اخلاقی حاکمیت اقتضا میکند که علیه گسترش و نفوذ اخبار ساختگی در رسانههای اجتماعی، بهنحوی مؤثر وارد مبارزه شود. فرانسیس فوکویاما، فیلسوف آمریکایی، معتقد است که مردم حاضرند هر خبری را باور کنند و اهمیتی به صحت آن نمیدهند. از طرف دیگر، نهادها همیشه در کنترل نخبگان بودهاند که با حضور اینترنت، این نهادها و کنترل آنها دچار ضعف شده است. به عقیده فوکویاما، شاید دموکراسیها، بدون میزانی از کنترل نخبگان نمیتوانند عملکرد مناسبی داشته باشند، اما جواب قطعی را باید منتظر ماند و در سالهای پیش رو دید.
بحران اعتماد در رسانههای اجتماعی
از زمان پیدایش اینترنت، «اعتماد» در این عرصه، بهعنوان عاملی کلیدی به رسمیت شناخته شده است. در شرایط گوناگون، شکلگیری روابط در رسانههای اجتماعی، میتواند با چالش اعتماد روبهرو شود. این چالش میتواند برپایه انگارههای فرهنگی یا برخاسته از سازوکارهای بهکارگرفته فناوری اطلاعات باشد. رسانه اجتماعی ویژگیهایی دارد که آن را از رسانههای دیگر مانند تلویزیون، روزنامه و اخبار آنلاین متمایز میکند. منبع اطلاعات در رسانههای اجتماعی، متفاوت است، چرا که هر شخصی صرفا با داشتن یک حساب کاربری معتبر و دسترسی به اینترنت، میتواند اطلاعات را بارگذاری کند. همچنین اطلاعات موجود در رسانههای اجتماعی، هیچ فرایند سردبیری یا تأیید برای اطمینان از کیفیت اطلاعات قبل از رسیدن به مخاطب عام را طی نمیکند. رسانههای اجتماعی، برخلاف رسانههای دیگر، دارای عملکردهایی هستند که از تعاملات فوری اجتماعی پشتیبانی میکنند. این تفاوتها ممکن است بر روند فرایند اعتماد به رسانههای اجتماعی تأثیرگذار باشد.
از دیگرسو، در جهان امروز شناسایی و مقابله با انتشار اخبار ساختگی، چالشی مهم برای مؤسسات خبری است. روزنامهنگاران حرفهای، مراقب اعتبار خبر هستند و اخبار معتبر و نامعتبر را جدا میکنند؛ کاری که حرفهای و کاملا متفاوت با سانسور است، اما این بحث وجود دارد که این وظیفه روزنامهنگاران است یا مخاطبان رسانهها هم دراینباره وظیفه دارند. برخی کارشناسان ارتباطات معتقدند، این وظیفه را نباید از دوش روزنامهنگار برداریم و بر دوش مخاطب بگذاریم، زیرا در هیچ کجای دنیا، مخاطب حوصله حضور ذهن و گاه توانایی تشخیص اخبار درست و ساختگی از یکدیگر را ندارد. این پدیده در ایران بسیار پررنگتر است، چون آنچنان رسانهها یکدست و شبیه هم بودهاند که به مردم، تفاوتی بین رسانه معتبر و غیرمعتبر داده نشده است. در سمت دیگر، کارشناسانی هستند که مخاطبان را توانمندتر از گذشته ارزیابی میکنند و معتقدند که در رسانههای جدید، ارتباط تعاملی باعث شده است، مخاطب مفهوم گذشته خود را از دست بدهد و رسانهها و دولتمردان باید جدیت بیشتری در ارتقای سواد رسانهای جامعه داشته باشند و از سنین پایه، آنها را با اطلاعات معتبر و نامعتبر و نحوه تشخیص آنها آشنا کنند. در سطح بینالمللی هم اقداماتی در حال انجام است.
ادعا میشود که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ٢٠١٦ میلادی، تحت تأثیر پروپاگاندای ضدکلینتون بوده که توسط روسیه ایجاد شده و در رسانههای اجتماعی انتشار یافته بود. مسئولان شبکه فیسبوک، - بزرگترین رسانه اجتماعی- یک کمپین سهروزه برای هشداردادن به کاربران ١٤ کشور جهان، در مورد بهاشتراکگذاری محتوا، بدون داشتن منشأ آن ترتیب دادند. دولت آلمان هم پیشنویس قانونی، مبنی بر جریمه ٥٠ میلیونیورویی برای شرکتهایی که از حذف اکاذیب و مطالب نفرتپراکن در سایتهای اینترنتی خودداری میکنند، تصویب کرد. گوگل نیز یک برچسب «بررسی محدود واقعیت»، برای اطلاع کاربران درباره نتایج جستوجو در سایت خود بهروزرسانی کرده است.
ماهیت غیررسمی رسانههای اجتماعی باعث شده است میان منابع خبری رسمی و منابع خبری شخصی، تضاد ایجاد شود و مخاطبان را سردرگم کند و ریسک جوامع انسانی را بهویژه در شرایط بحران، بالا ببرد. این موضوع در امنیت جامعه نقش بسزایی دارد. مردم رسانههای اجتماعی را به عنوان یک منبع اطلاعات در موقعیتهای بحرانی، به طور فزایندهای مورد استفاده قرار میدهند. با این حال، اطلاعات ساختگی در رسانههای اجتماعی وجود دارد و اعتماد به محتوای ساختگی، نهتنها موجب تصمیمگیریهای اشتباه از سوی کاربران میشود، بلکه میتواند تأثیر مهلکی بر جامعه داشته باشد. علاوه بر این، حدود یک میلیارد و ٩٠٠ میلیون نفر- بیش از یکچهارم جمعیت جهان - به طور فعال از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند.
اخبار ساختگی، عمدا مخاطب را گمراه میکند و فریب میدهد. در خبر ساختگی، غالبا تیترهای چشمنواز یا گزارشهای خبری کاملا جعلی به کار میگیرند تا خوانندگان مطلب را افزایش دهند، تعداد اشتراکگذاری آنلاین را بالا ببرند و میزان کلیک مطلب در اینترنت را بیشتر کنند. در مورد آخری، خبر را به شکل مطالب «محرک کلیک» درمیآورند که فارغ از درستی خبر، سود تبلیغاتی از این فعالیت ببرند. همچنین اخبار جعلی، پوشش رسانههای جدی را تضعیف و پوشش خبرهای مهم را برای روزنامهنگاران مشکل میکند.
در دانشگاه استنفورد آمریکا، نرمافزاری توسعه داده شده که قادر است با دستکاری چهرهها در ویدئو، حالات چهره فرد دیگری را به آن منتقل کند. در این روش، فردی با وبکم صحبت میکند و نرمافزار، حالات چهره او را مستقیم به تصاویر چهره فرد دیگری در ویدئوی اصلی منتقل میکند. گروه پژوهشی دانشگاه استنفورد، با استفاده از این نرمافزار، ویدئوهایی از جورج دبلیو بوش، ولادیمیر پوتین و دونالد ترامپ را دستکاری و مانند عروسک خیمهشببازی، همان چیزی که مدنظرشان بود، بر چهره آنها پدیدار کردند. چنین تکنولوژیهایی هنوز به تکامل نرسیدهاند. هنوز صداها اندکی روباتی هستند و حالات صورت، تا حدودی غیرطبیعی جلوه میکنند، اما با گذر زمان، آنها قادر خواهند بود که تصویر و صدای فرد را کاملا طبیعی بازسازی کنند تا جایی که تشخیص ساختگیبودنش برای انسان بسیار دشوار شود. آشناکردن مخاطبان با این شگردهای جدید، مهارت آنها را در کشف اطلاعات و اخبار ساختگی، بیشتر خواهد کرد.
در حال حاضر اعتماد عمومی به رسانهها با گسترش اخبار ساختگی در رسانههای اجتماعی دچار فرسایش شده است و با ورود این دست تکنولوژیها، اهمیت موشکافی در هر محتوایی که به نظر واقعی میرسد، دوچندان میشود. با درنظرگرفتن سختگیری رسانههای معتبر، شاید این دست محتواها از زیر دست آنها بیرون نرود، اما در این میان، تکلیف مطالبی که در رسانههای اجتماعی منتشر میشوند و یا از طریق روبات، به میزان بسیار زیاد تکثیر میشود، چه خواهد بود؛ مطالبی که شاید فاجعهای سیاسی به وجود آورد. حال در اینجا اطلاعاتی درباره محتوای ساختگی ارائه میشود.
١٠ نوع محتوای ساختگی
- پروپاگاندا یا تبلیغات سیاسی: این نوع از محتوای جعلی، برای اثرگذاری بر نگرش، ارزشها و دانش مردم، توسط دولتها یا احزاب، تولید و منتشر میشود. هدف از این نوع اخبار، ایجاد فضای مثبت برای خود یا حمله به رقیبان و تضعیف آنهاست که البته میتواند مفید یا مضر واقع شود.
- مرا کلیک کن یا محرک کلیک: چنین محتوایی با عبارات گمراهکننده و چشمنواز، در پی آن است که مخاطب فقط آن را کلیک کند تا بازدید کاربر بیشتر شود تا بتواند آگهی بیشتری بگیرد و درآمد خود را افزایش دهد.
- حمایت از محتوای خاص: در چنین محتوایی، برای برجستهکردن یک مطلب خاص، مانند سرمقاله یک روزنامه، خبر ساختگی تولید و پخش میشود تا نظر مخاطبان بدان جلب شود.
- شوخی و سرگرمی: گاهی هدف تولیدکننده محتوای ساختگی، صرفا شوخی و سرگرمی است. مثلا خبر مرگ یک هنرمند معروف را منتشر میکنند تا هم کلیک مطالب را بالا ببرند و هم برای خود فضای سرگرمی و خنده را فراهم کنند.
- اشتباه تحریریه: گاهی سازمانهای خبری معتبر اشتباه میکنند و محتوای جعلی را به صورت ناخواسته تولید میکنند که در رسانههای اجتماعی بهسرعت تکثیر میشود.
- پارتیزان: محتوای ایدئولوژیک، شامل تفسیر سوگیرانه رویدادها با زبان احساسی و پُرشور است که در ضمن ادعای بیطرفی دارد.
- تئوری توطئه: در این نوع از محتوا، سعی بر این است واقعیتهای پیچیده را درهم آمیزند و بر اساس نظر خود آن را به عنوان یک توطئه قلمداد کنند و شواهدی که توطئه را رد میکند، به عنوان اثبات بیشتر توطئه در نظر گرفته شوند و نظر کارشناسان و مقامات را رد کنند.
- شبهعلوم: این مطالب در تضاد با نظر کارشناسان فن است و مواردی همچون درمانهای معجزهآسا، ادعاهای نادرست مثل انکار واکسیناسیون و اثرات تغییرات آب و هوایی و نظایر آن تولید و پخش میشود.
- اطلاعات غلط: این مطالب، شامل ترکیبی از محتوای درست، نادرست یا تقریبا نادرست است. از تلفیق این اطلاعات، محتوایی تولید میشود تا مخاطب را گمراه کند.
- دروغ محض: محتوای دروغ، کاملا ساختگی است و به طور عمدی برای هدف مشخصی تولید و منتشر شده است. بسیاری از کانالهای ارتباطی که اطلاعات دروغ منتشر میکنند، عمر کوتاهی دارند و بعد از تعطیلی، با یک اسم دیگر دوباره ظاهر میشوند. از اطلاعات دروغ برای تخریب و از میدان بهدرکردن رقیب تجاری یا رقیب سیاسی، بازاریابی چریکی، برند تقلبی، کسب درآمد آگهی، نفوذ سیاسی یا هر هدف مخرب دیگری استفاده میشود.
راهکارهایی برای مبارزه با محتوای ساختگی
باید گفت، هر اقدامی برای مبارزه با محتوای جعلی در رسانههای اجتماعی، از سوی دولتمردان، قانونگذاران، دستگاههای انتظامی، امنیتی و قضائی، شرکتهای بزرگ نرمافزاری، دانشگاهها و مراکز پژوهشی، روزنامهنگاران، صاحبان کانالهای ارتباطی و البته مخاطبان، مغتنم است و باید با جدیت دنبال شود. در اینجا مواردی برای مزید اطلاع خوانندگان ارجمند ارائه میشود:
١- مردم سعی کنند اطلاعات خود را از رسانههای معتبر دریافت کنند. رسانههای معتبر، رسانههایی هستند که برای انتشار یک مطلب، پروتکل مشخصی دارند؛ یعنی قبل از انتشار مطلب، برای اطمینان از صحت محتوا، چند منبع باید آن مطلب را تأیید کنند. اغلب مؤسسات رسانهای بینالمللی، چنین پروتکلهایی را با حساسیت اجرا میکنند و اغلب، صحت خبر را فدای سرعت انتشار نمیکنند.
٢- برای انتشار یک محتوای ساختگی، نیاز به آمادهبودن فضای اجتماعی در جامعه، برای دریافت اینگونه اخبار وجود دارد. سیاست رسانهای در کشور ما، بهویژه نحوه فعالیت خبری سازمان صداوسیما و محدودیتهای رسانههای بزرگ و رسمی، به نحوی است که مردم برای شنیدن اخبار ساختگی، آمادگی خوبی دارند؛ این مشکل با توسعه رسانههای موبایلی صدچندان شده است. متولیان امر لازم است، جوانب جامعهشناختی، روانشناختی و ارتباطی این معضل را بهدرستی کاوش کنند و برابر توصیههای پژوهشگران مستقل، برنامهریزی کنند. هرگونه تعلل و سهلانگاری در این امر، آسیبهای جدی به فرهنگ عمومی، رسانهها و البته عامه مردم وارد خواهد کرد.
٣- متولیان آموزشوپرورش و آموزش عالی، به دانشآموزان و دانشجویان یاد دهند، موقع دریافت یک محتوای خبری، شش سؤال از خود بپرسند؛ چه کسی تولیدکننده این محتوا بوده است؟ چگونه این محتوا را تولید کرده است؟ هدف او از تولید این محتوا چه بوده؟ کی این محتوا تولید شده است؟ این محتوا چه کاستیهایی دارد؟ پس از مطالعه محتوا چه باید کرد؟
٤- مخاطبان آگاه باشند، در یک محتوای خبری، منابع خبری مستقل بر منابع غیرمستقل ارجحیت دارند. خبری که چند منبع دارد، بهتر از خبری است که فقط از یک منبع اعلام شده است. منابعی که امکان اعتبارسنجی محتوا را فراهم میکنند، ارجحیت دارند. منابع دارای نام و عنوان، نسبتبه منابع ناشناخته اولویت دارند. منابع آگاه نیز نسبت به منابع ناآگاه ارجحیت دارند.
٥- متولیان سیاستگذاری رسانهای کشور، باید ترتیبی اتخاذ کنند که هزینه تولید و انتشار محتوای ساختگی بالا برود. برای این کار نیاز به یک بررسی حقوقی و تقنینی است که در عین حفظ و توسعه آزادیهای رسانهای و حمایت صریح از روزنامهنگاران، با خلافکاران یقهسفیدی که فضای رسانههای جدید را مستعد فعالیتهای مخرب خود دیدهاند، برخورد جدی شود.
٦- متولیان فضای مجازی در دولت، امکان بهرهگیری از روباتهای برنامهریزیشده برای فعالیت در رسانههای اجتماعی و تولید محتوای ساختگی یا کاربر ساختگی را رصد کنند و راهکار قانونی برای مبارزه با آن را ارائه دهند. درحالحاضر، فروش آزادانه مخاطب برای کانالهای خبری، استخدام افراد برای کلیک مطلب، تهیه و فروش روبات نرمافزاری برای بازدید سایت و کانال و نظایر آن، نشان میدهد، فضای موجود، متأسفانه یله و رها برای خلافکاران است.
٧- دموکراسی و مردمسالاری، بزرگترین دستاوردی است که مردم ایران، بیش از یک قرن، از زمان مشروطیت، برای ایجاد و پایداری آن مبارزه کردهاند. اکنون تولید محتوای جعلی، کاربر جعلی، نظرسنجی جعلی و کانال جعلی، عضو جعلی، کلیک جعلی و کامنت جعلی، از طریق فریب افکار عمومی، این دموکراسی را تهدید میکند. آن را جدی بگیریم و نگذاریم کار از کار بگذرد. «سرِ چشمه شاید گرفتن به بیل؛ چو پر شد، نشاید گذشتن به پیل».
روزنامه شرق
نظر شما